بسیج مرودشت

وبلاگ خبری تحلیلی مذهبی بسیج مرودشت

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بسیج مرودشت خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

 عنوان شعر : شهدا عمار رهبرشان بودند

شاعر رضا مردانه

 سروده شده در رمضان 1392 شمسی

سحر آخر ماه رمضان است

دلم زنده به یاد شهیدان است

شهید چمران ، همت و زین الدین ، باکری

شهید دوران ، صیاد و بابایی ، باقری

شهدای شهرمان را نیز به یاد دارم

شهید نوری ، حسینی ، سجادیان

شهید زارع ، برزگر ، دهقانیان

میگویم به یاد شهدا هستم ، نیستم

همین الان میخواستم مزین کنم

شعرم را به نام یکی از شهدای شهرم

هرچه فکرکردم اسمش نیامد به ذهنم

فقط عکس های او را به یاد دارم

او از شهدای غواص بود

آری مراد ظاهری نیا بود

در این حوالی نمازی خواندم

بعدش هم رفتم و من خوابیدم

جمع بودند عده ای از شهدا

با مادرشان فاطمه ی زهرا

گویی اینجا میز محکمه است

متهم اینجانب و نسل سوم است

پرسیدند تو بعد از ما چه کردی ؟

چرا امر به معروفی نکردی ؟

چرا درین زمان خوشحالی تو ؟

مگر مزد خون شهدا را دادی تو ؟

شهدا مزد اصلی را نگیرند از تو اما

آیا در عمرت عمل کردی به وصیت آنها

 

چرا هر جا می رسی می گویی اینها را

منم خادم و محب و رهرو شهدا

خودمان دانیم که کمیتت لنگ می زند

گر غیر اینست باید دفاعی ازت سر زند

من سر به زیر ، آب می شدم از خجالت

زبانم هم با سکوتش کردم ملامت

چقدر وصیت به حجاب وجود دارد ؟

آیا حجابتان رنگ الهی دارد ؟

چرا رهبرتان را گذاشته اید تنها

تا که گوید این سخن ، أین عمارها

خدارا شکر که رهبرتان فرزند خلف خمینی است

آری او بهترین از نسل فاطمه و سادات حسینی است

بعد از ما خانواده هایمان محزونند

آخه آنها بی غیرتی شما را بینند

جلو مادر شهدا سر بلند نباشید

او پاره تن داده و بی قید نباشید

یکی گفت محکمه را تمامش کنید

حکم داده و مجازاتش کنید

شهیدی از شهدای شهرمان آنجا بود

می شناسم او را سید نور الدین حسینی بود

گفت او چند باری سر قبر من آمده

با عشق و ریزش اشک فاتحه ای خوانده

گر چه برایمان کاری نکرده

به وصیت هایمان عمل نکرده

اما همه مان می دانیم این را

دلش خورده گره با دل شهدا

ناگهان پریدم من از خواب

چشمانم را دیدم پر از آب

ناگهان دل یاد جنوب کرد

هویزه ، شلمچه ، اروند

یاد فکه بر جگرم آتش زد

آب بریزید که خاکسترم کرد

قول دادم به خود در آن لحظه

در کنار قرآن، مهر و سجاده

شهید زنده ی مرودشت شوم من

و برای رهبرم عمار شوم من

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه